رسیدن به آسمایی: 13.09.2009 ؛ نشر در آسمایی: 13.09.2009

محمد قاسم هاشمی

 

برتری بخشیدن فرهنگی و مسوولیت وزارت اطلاعات و فرهنگ

 

طی سالهاېی که در فرانسه مصروف اخذ تخصص در امور دیپلوماتیک بودم، مانند سایر محصلین خارجی، بیشتر به قاموسها و دایره المعارف ها مراجعه مینمودم. روزی در ستون اول صفحهء ۱۲۸۵ بخش اسمای خاص دایره المعارف لاروس چاپ فرانسه، در مورد محل تولد مولانا جلال الدین برخوردم که نوشته شده بود بلخ یا خراسان. در ستون وسط صفحهء ۱۲۸۵ همان مأخذ به اسم جمال الدین الافغانی برخوردم و خدا را شکر کردم که اسمی از دانشمند سرزمین آبائی ام را در میان اینهمه دانشمندان یافته بودم؛ مگر به تفصیلیکه تحت آن اسم آمده بود مراجعه کردم، چنین خواندم :

 

متفکر اسلامی فارسی الاصل.  

این تناقض گوئی مرا به آن واداشت تا معلومات مندرج در آن دایره المعارف در مورد ابوعلی ابن سینا را نیز از نظر بگذرانم که بالاخره در ستون سوم، صفحهء ۱۱۵۸، بخش اسمای خاص همان مأخذ به ادامهء اسم دانشمند متذکره نوشته شده بود : طبیب و فیلسوف ایرانی.

با خود گفتم که  آیا وا قعاً مامورین عالیرتبهء افغانستان، بخصوص آنانیکه به صفت اتشه های فرهنگی در کشورهای خارجی مقرر و از معاشات بلند اسعاری استفاده نیز مینمودند، ماموریت خویش را، به فرموهء دوست بسیار عزیزم انجنیر احمد نواز بختیار، تعطیلات عالی میپنداشته اند؟ زیرا ایشان نه تنها وظیفهء معرفی مسایل فرهنگی؛ بلکه دفاع از آنها را نیز عهده دارند. اما و با تأسف طوریکه ملاحظه میگردد، اتشه های کلتوری و وزارت اطلاعات و فرهنگ همان دوران های طلائی نیز در اجرای امور محوله بی تفاوت باقی مانده اند.

این موضوع را میتوان از طریق نشست متخصصین ایرانی و افغانی حل و در نهایت مسوولین امور وظیفه خواهند داشت تا از مجاری دیپلوماتیک و نمایندگیهای فرهنگی با کشورهای خارجی در تماس شده، شخصیت های افغانی را با هویت اصلی آنها درج فرهنگهای ایشان سازند. اگر موضوع طوری دیگری باشد، باید به اطلاع ملت رسانیده شود تا بیهوده شخصیت های علمی و فرهنگی کشورهای همسایه را از کشور خویش تلقی ننماید.

 

مسالهء مهم دیگریکه باید به آن توجه نمود، استفادهء کلمات مترادف مروج ایرانی در کنار کلمات مروج افغانی در سایت بی بی سی است.

هرچند این مطلب را طی فورمهء نظرخواهی بی بی سی به ایشان نگاشته و تقاضا نموده بودم تا در صورت استفاده از کلمات مروج ایرانی چون اسفند ماه در کنار ماهء حوت، خود رو در کنار موتر در اخبار مربوط به صفحهء افغانستان، عین موضوع را در صفحهء اخبار مربوط به ایران نیز مراعات نمایند که نه تنها چنین نشد؛ بلکه این روزها در کنار کلماتی چون بادنجان رومی، خشت، ... نیز کلمات مروج ایرانی گوجه فرنگی و آجر را استفاده مینمایند و این مترادف نویسی صرفاً در صفحهء مربوط به اخبار افغانستان در نظر گرفته شده است. به این معنا که هیچگاهی در اخبار مربوط به ایران که صفحه ای مربوط به خویش را دارد دیده نشده تا در کنار کلماتی چون آجر، گوجه فرنگی و خودرو کلمات مروج افغانی چون خشت، بادنجان رومی و موتر نیز ذکر شود. حتی در کنار کلمهء مرسی، کلمه دری تشکر را نمی نویسند.

هرچند این موضوع سطحی به نظر میآید؛ مگر با دید عمیقتر میتوان دریافت که در عقب اینهمه یکنوع برتری بخشیدن فرهنگی نهفته است که از طرف مراجعیکه در قدم نخست ایران ستیز ترین ها اند، تحمیل میشود.

وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان و اتشه های فرهنگی ما در خارج از کشور باید هرچه عاجلتر جلو این امر را سد شوند.

دست اندرکاران افغانی رادیو بی بی سی میتوانند در حصهء خویش عمل نمایند و وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان این صلاحیت را دارد تا با احضار نمایندهء رادیو بی بی سی، اهمیت موضوع را به ایشان تفهیم نماید.

همه میدانیم که رادیوی بی بی سی کدام اهداف را، به نفع کی ها در منطقه دنبال مینماید. آنانیکه از دورها، تحت نام برقراری صلح در منطقه عسکر فرستاده اند، در تلاش اند تا ملت های ساکن در منطقه را در برابر هم قرار دهند تا از آب گل آلود ماهی گیرند. آنها با توجه به حساسیتیکه کاربرد اصطلاحات اداری فارسی بجای پشتو میان اقوام ساکن در افغانستان آفرید، در تلاش برآمده اند تا با استفاده از همین شیوه میان دو ملت همدین، هم فرهنگ و همزبان، با ترجیح کلمات مترادف مروج یکی بر آندیگری، حساسیت خلق نموده بیش از پیش ایران را در انزوا قرار دهند. بناءً موضعگیری مقامات افغانی نباید موجب رنجش خاطر برادران همزبان ایرانی ما شود.