10.04.2015

هارون یوسفی

 

قسمت!



 

اینجا حقوق ما و شما زیر پا شده

یعنی که در حقِ همه مردم جفا شده



 

تابوت ها به کوچه ما صف کشیده اند

خسته ز بارِ بردنِ شان شانه ها شده



 

عشق و امید و عاطفه و آرزوی ما

دیریست زیر آتش درد و بلا شده



 

شیخ و ملا و زاهدِ ما زیر نامِ دین

خونخوار گشته٬ قاتلِ «فرخنده» ها شده



 

هرکس برای قوم خودش قوله میکشد

زنجیرِ گرگِ رمه چوپان رها شده



 

بر هر طرف که مینگری خون و وحشت است

گویی دوباره فاجعهء کربلا شده



 

دزدانِ پشت گردنه و غاصبان شهر

در کشتیِ شکسته ما نا خدا شده