سخيداد هاتف

همان غلط اش صحیح تر است

تاريخ: 2007/4/21 ساعت :0:56 AM

عنوان نوشته ی قبلی ام این بود : " در دفاع از اقدام عبدالجبار ثابت و زدنش آن خصمان را کی به او توهین کرده بودند" .

سایت آسمایی لطف کرده و ضمن انتشار مطلب من عنوان آن را این طور تصحیح کرده : " در دفاع از اقدام عبدالجبار ثابت و زدنش آن خصمان را که به او توهین کرده بودند" .

در آثار قدما - حتما دیده اید- عنوان های طولانی و نفس گیر رایج بودند. که را هم کی می نوشتند. من چون غزل جبار ثابت را به تقلید از غزل معروف مولانا ( من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو )ساخته بودم فکر کردم که اگر عنوان را هم کمی شبیه عنوان های مثنوی معنوی بسازم فضای طنزی نوشته باردار تر خواهد شد. وگرنه تفاوت که و کی را می دانم. ظاهرا مسئولین آسمایی فکر کرده اند که آن " کی" اشتباه تایپی است.

آیا این چیزها مهم اند؟ به نظر من بلی. بگذارید مثالی بزنم. برای باز کردن یک قفل فقط یک کلید کار می کند و نه هر کلیدی. حال اگر شما یکی از دندانه های کلیدی را بشکنید یا تغییر شکل بدهید آن کلید دیگر به درد باز کردن هیچ قفلی نمی خورد.

 ***

2007/4/19

سخيداد هاتف


در دفاع از اقدام عبدالجبار ثابت

و زدنش آن خصمان را که

 به او توهین کرده بودند


در این روزها عبدالجبار ثابت لوی سارنوال افغانستان به خاطر دفاع از حق و حقیقت در معرض حملات ناجوانمردانه و ناجوانزنانه ی کسانی قرار گرفته که به جای تقدیر از او زبان به تعریض در برابر او گشوده اند. لوی سارنوال دو سه نفر از کارمندان تلویزیون ضد حقیقت و ضد عدالت و دشمن سرسخت پروژهء " جهاد با فساد " را لت و کوب کرده. همین . حال بیا و سوء استفادهء دشمنان عدالت را ببین . یک لت و کوب ساده و این همه هیاهو ؟

من ای میلی برای لوی سارنوال فرستادم و از ایشان خواستم که ماجرا را آن گونه که اتفاق افتاده برای ملت شرح بدهند. آقای ثابت در پاسخ ای میل من چنین نوشته است :



" هموطن عزیز ،

شرح کل ماجرا طولانی خواهد شد. این قدر می گویم که دلم یخ شد. در ضمن دیشب در حالی که تلویزیون طلوع را تماشا می کردم ، خطاب به این تلویزیون شعری سرودم که امیدوارم آن را در وبلاگ تان منتشر کنید".
این شما و این غزل حماسی-قانونی ِ جناب عبدالجبار ثابت خطاب به تلویزیون طلوع به طور خاص و همهء تلویزیون های جهان به طور عام:

من غلام دغل ام غیر دغل هیچ مگو
ور دغلباز نه ای حد اقل هیچ مگو

تِلِویزیون ترا می شکنم بر سر تو
گفتم از رابطهء حرف و عمل هیچ مگو

گر ز پاکیزه گی آب سخن گفتم و پس
خود شدم تیره چو مرداب ِ چتل، هیچ مگو

من اگر زهر فروشم به خلایق شب و روز
در قطی های پری چاپ ِ عسل ، هیچ مگو

"ثابت" ِ لوی منم ، های منم ، هوی منم
گر کنم اکت چو "بد ماش" ِ محل ، هیچ مگو

من به ایفای حقوق همه ضرب المثل ام
- حق لت خوردن مردم به مثل- هیچ مگو

دوش افسرده شدم مکر مرا دید و بگفت:
برو ای شیخ بکن چهره بدل ، هیچ مگو

گفتم: از دست "طلوع" این قدر آشفته شدم
گفت : می دانم ای استاد حیل ، هیچ مگو

گفتم: ای مکر در این باره چه گوید "کرزی"؟
گفت: از آن لافزن ِ کله کچل هیچ مگو


البته من می خواستم بیت آخری غزل ناب ایشان را به این شکل تعدیل کنم :

همه پرسند در این باره چه گوید کرزی
پاسخ این است: از آن عاجز ِ کل هیچ مگو


اما فورا به خاطرم رسید که تحریف سخنان لوی سارنوال چه عقوبتی دارد. ترسیدم و در غزل ایشان دستی نبردم.