منصور سایل شبآهنگ
 
          
 
 
دلبسته گی

 
 

تو زیبایی!

تو چنان زیبایی

که خالی از قشنگی تو

کم نیست.



تو دریای از جاذبه

تو جاذبه ی دریایی

و موج درموج

موج درموج

موج درموج

پیوسته بیباک

و

شگفت انگیز

شکوهمند

می آیی

برای بردن من

برای خوردن من

و مرا از غرق شدن در تو غم نیست.



اووو....

.اما من

به جویباری دل بسته ام

که از تاکستان سوخته ی من می گذرد

و زمزمه اش را

ـــــ اگرچه زمزم نیست ـــــ

با شط ازشراب بهشت نیز

عوض نخواهم کرد.

حتا با تو.



و می دانم

می دانم

می دانم که خواستن

همیشه توانستن هم نیست.





*******



بنوشم چشمهایت را......



( جهان را سربه سر دیدم سراب است)

تو این گویی و درچشمانت آب است

بنوشم چشمهایت را.......... و بینم

که بیداری ما هم عین خــــواب است