- تاريخ رسيدن  به آسمايی:  04.02.2007

- تاريخ  نشر در    آسمايی:  04.02.2007

 

حسین پویا


کابل اکسپرس - واکنش ها و پیامد ها


فیلم هندی کابل اکسپرس ، اندکی بعد از انتشار یک نسخه در کابل و همچنان نسخهء اینترنتی اش ، موجی از اعتراض ها را بر انگیخت . بیشتر انتقاد کنندگان فیلم را هزاره های افغانستان تشکیل میدادند . این فیلم بی شک ، توطيهء از قبل برنامه ریزی شده بود که در بر اساس عقده ها و غرض و مرض های قومی ، ساخته و پرداخته شده است .
واکنش ها نسبت به این فیلم به شکل گسترده يی از طرف هزاره ها و تعدادی از افغانهای « افغانستان اندیش » بر گذار شد . نوشتن مقاله ها و نشر پر دامنه يی آن در رسانه های اینترنتی ، وبلاگ ها شخصی و وبسایت های خبری ، راهپیمائی های اعتراض آمیز در کابل ، بامیان و دایکندی ، گردهم آیی اعتراضی در لندن ، از جمله واکنش ها نسبت به این فیلم بود . سایت خبری بی بی سی در اقدامی ، قضاوت در باره این فیلم را در معرض نظر خواهی عمومی قرار داد . نظر دهندگان از نقاط مختلف دنیا یک صدا نمایش فیلم را توهین به همهء اقوام ساکن در افغانستان دانستند و افراد انگشت شماری نیز در دفاع از فیلم و به شیوه سازندگان آن ، ابراز نظر کردند .
سایت خوب و وزین « کابل ناتهـ » در طی یک مقاله به دفاع برخاست و فیلم را ساختار شکن معرفی کرد ، زیرا که در آن خلاف همیشه ، هنرمندان به رقص و آواز نمی پردازند . زهی سعادت ! در مورد بار توهینی فیلم ، نویسنده کاملآ سکوت میکنند . زهی تغافل !

در بین ابراز نظر ها و مقاله های منتشر شده ، نظریاتی نیز دیده میشد که سازندگان و عناصر پشت پرده را به محاکمهء « انقلابی » تهدید میکردند . برخی معتقد بودند که سر و صدای اعتراضی بیشتر ، باعث مشهور شدن بیشتر فیلم خواهد شد ، چیزی که سازندگان فیلم نیز بد شان نخواهد آمد ، اینان به نحوی میخواستند بگویند که پخش فیلم ، باید با سکوت برگذار میشد .
در میان این همه واکنش های گسترده ، پیامد ها نیز تا حدی گسترده و امیدوار کننده بود . دولت افغانستان نمایش فیلم را در افغانستان ممنوع اعلام کرد . یونس قانونی رئیس پارلمان ، فیلم را شدیدآ محکوم کرده و قول تحقیق در این زمینه را داد ، وی گفت : مجلس بعد از پایان تعطیلات زمستانی ، موضوع بررسی عوامل این کار را ، در صدر برنامه های کاری مجلس قرار خواهد داد . وزارت فرهنگ نیز در « تقبیح گکانی » از دیگران عقب نمانده و این فیلم را تقبیح کرد .
کبیر خان ، کارگردان این فیلم عجیب در توجیه کار احمقانه اش سخنانی احمقانه تر گفت : من از مردم هزاره معذرت میخواهم که باعث جریحه دار شدن احساسات شان شدم ولی باور کنید که نسخه کاپی شده این فیلم توسط پاکستانی ها دست خورده است ، در نسخه اصلی هیچکدام این حرف ها نیست ! ( امان از دست این پاکستانی های قلابی کار ؛ لا مذهب ها اینقدر در کار تقلب پشرفته شده اند که ، حنیف همگام و سلمان شاهد را شبیه سازی کرده و آن حرف های رکیک و دشنام های غلیظ را بر زبان شان جاری ساخته اند ! ) حنیف همگام ، نیز در تبعیت از کارگردان به خیال این که صحنهء فیلم برداری ست و آنچه کارگردان گفت بگو ! میگویم ! و گفت : من در میان هزا ره ها بزرگ شده ام ، در میان شان زندگی کرده ام ، آنان را دوست دارم ؟ ! از آنان معذرت میخواهم اما باور کنید که این حرف ها را پاکستانی ها از زبان من گفته اند ، در اصل فیلم این حرف ها نیست ! ( پناه بر خدا از شر پاکستانی های رجیم ! خدا این پاکستانی ها را از روی دولت ومردم ما نگیرد و الا ما در انداختن گناه های خودمان بدوش دیگران ، کاملآ تنها میمانیم ! )

مهم ترین کاری که میتوانست اتفاق بیافتد ولی اتفاق نیافتاد ، واکنش جناب آقای کرزی به عنوان اول شخص مملکت ، ایشان در این یکی مورد روزه يی سکوت گرفتند و تا اکنون نیز این روزه را به افطار ننشسته اند . گمان اغلب بر این بود که اینبار نیز آقای رئیس جمهور ، اولآ مسئله را قویآ محکوم می کنند و دومآ طبق سنوات ماضیه ، کمیسیون حقیقت یابی را مامور خواهند کرد که چرا و چگونه این پروسه ی توهین از زیر ریش دولت گذشته و ا رکان مملکت اصلآ اطلاع حاصل نکرده اند آنهم در زمانی که دولت فخیمهء افغانستان بر طبل « وحدت ملی » می کوبد و آنرا نیاز فوری و حیاتی میداند . هر چند اگر که این کمیسیون نیز همانند اسلافش ، هرگز به حقیقت نمی رسید . اما این اتفاق نیافتاد !
اتفاق خجستهء دیگری که باید میافتاد و این هم نیافتاد ، اعترا ض روشنفکران و نویسندگان مطرح در جامعه فرهنگی ما ، بود . روشنفکرانی که همیشه در این گونه مواقع غایب اند و حاضرند که بنا به قول معروف ، فقط « نق » بزنند و در مورد تئوری « وحدت ملی » و فوری بودن اش ساعت ها سخنان نفس گیر بگویند و صفحه ها را رو سیاه بکنند
اما حاضر نیستند که برای اثبات وفای شان نسبت به گفته های شان ، حتی یک گام عملی بردارند . در فیلم مورد نظر ، ترور فرهنگی با تمام ابعاد و پی آمد هایش ، کتلهء عظیمی از جامعهء افغانستان را نشانه رفت . افغانستانی که تازه میخواهد جراحت های ناشی از جنگ های قومی و قبیله ائی اش را درمان کند . افغانستانی که به مدد جامعهء جهانی ، میخواهد جامعهء مدنی را تمرین کند و شعار « افغانستان برای همهء ساکنان افغانستان » را عینیت ببخشد . چه زیبا بود اگر تعداد زیاد واکنش های نسبت به این فیلم از طرف نویسندگان و مردم غیر هزا رهء افغانستان صورت میگرفت ! و چه زیبا تر است اگر هزاره های افغانستان در مواردی که برای غیر هزاره ها پیش خواهد آمد ، در صف اول اعتراض جای بگیرند ! شاید این اتفاق نیز هرگز نیافتد ؟ !

سخن آخر را خطاب به سر دبیر سایت خبری « کابل پرس » که بیشترینه اعتراض های انقلابی ، در آن به نشر رسید ، مینویسم .
آقای کامران میر هزار ، درود بر شما ! در صحبتی که با شما داشتم ، شما را انسانی یافتم آگاه و دلسوز و متعهد و فکور و معتقد به تمام ارزش های انسانی ! سایت خبری « کابل پرس » تحت سرپرستی جناب شما در اندک زمانی در زمرهء سایت های مرجع خبری قرار گرفت . « کابل پرس سانسور نمی کند » به معنی آن است که کابل پرس به اصول دموکراسی ، آزادی بیان و جامعه تکثر گرا و چند صدائی معتقد است . « کابل پرس تحولی در عرصه ی ژورنالیزم » نمایانگر اینست که دست اندکاران این سایت به تأثیر گذاری ، ژورنالیزم صالح در روند تحولات جامعه ، واقف اند .
من معتقدم که « اعتراض مسالمت آمیز » یکی از ابزار های دموکراتیک « جامعه مدنی » هست و اعتراض های مطرح شده پیرامون فیلم موهن « کابل اکسپرس » حق قانونی و مسلم کسانی ست که وجود تاریخی – فرهنگی – و سیاسی شان را مورد حمله ی عریان « تروریزم رسانه يی » دیدند و دست به اعتراض زدند . تأکید میکنم که اعتراض زمانی کاربرد « دموکراتیک » دارد که پیام اش همسان با موضوع و موضع « مسئله ی مورد اعتراض » نباشد . در دو مطلب جدا گانه يی منتشر شده در کابل پرس ، نویسندگان به نحوی خواستند احساسات مردم را تحریک کرده و عاملان توهین را به « محکمه انقلابی » نام دیگر ترور و خشونت ، بکشانند . جامعه امروز ما نیاز جدی و همه جانبه دارد تا در اساسات تفکر دیروزی اش تجدید نظرکند . به نظر من بین کسانی که فیلم را ساختند و توهین کردند و کسانی که عوامل دست اندر کار فیلم را مظاهر « فساد در زمین » دانسته و فتوای « محکمه ی انقلابی » صادر نمودند ، فرق چندانی نیست ، هر دو از یک آبشخور « فکری » سیراب میشوند . برخی از معترضان به سید بودن حنیف همگام ، انگشت گذاشته و او را از ریشه خائن میخوانند . « سید » بودن او چه چیزی را ثابت میسازد ؟ آیا این طرز دید و قضاوت با دید سازندگان فیلم که همه ی هزاره ها را جانی و آدم کش و رهزن مینامند ، فرقی دارد ؟ نویسندگان عزیز ما باید بدانند که ، فاشیزم ، فاشیزم است . هزارگی ، پشتونی ، تاجیکی و ازبکی بودن اش قباحت فاشیزم را در دستگاه اندیشه ی انسان امروز ، کم نمی کند . همان مثل معروف : من بد کنم تو بد مکافات دهی پس فرق میان من و تو چیست بگو !
شما این دو مطلب را شاید بخاطر باور تان به « عدم سانسور و آزادی بیان » منتشر کردید اما بگذارید صادقانه و صمیمانه برایتان بگویم که سانسور این گونه مطالب بهتر از نشر شان است و هیچ کجای آزادی بیان هم خدشه نمی بیند . آزادی بیان « بی حد و حصر » سر از « آنارشیزم » بر خواهد کرد . با همهء این اوصاف عرض میکنم که : صلاح کار نشریهء خویش سر دبیران دانند !