رسیدن به آسمایی:01.2008 .23؛ تاریخ نشر در آسمایی :01.2008 .23

مسعود اطرافی

ضحاک ماردوش

اژی دهاک

این مساله،که ضحاک ماردوش در کنار سیمای پلشت خویش،سیمای نورانی هم دارد،از روزگاران کهن مورد توجه دانشمندان و پژوهندگان بوده است.

در ترجمۀ آثار الباقیه آمده است: "آبان ماه(1) روز دهم آن عیدی است که برای توافق نام آبانگان(2) گویند و در این روز فریدون پسر تهماسپ به شاهی رسید و مردمانی را به حفر انهار و تعمیر آنها امر کرد و در این روز به کشور های هفتگانه خبر رسید، که فریدون بیوراسپ (3) را اسیر کرده و به سلطنت رسیده و مردم را دستور داده که دوباره خانه و اهل خود را مالک شوند و خود را کدخدا بنامند- یعنی صاحب خانه - وخود او نیزبه خانه و خانوادۀ خود فرمانروا شد و شروع به امر و نهی و گیر و دار کرد، پیش از آن همۀ ایرانیان (4) در عهد بیور اسپ بی خانه و زندگی بودند و از ایشان سلب مالکیت شده بود."

موسی خوانی تاریخ نویس ارمنی، که نگارش" تاریخ ارمنستان" را به سال 490 میلادی به پایان رسانیده و کتاب خود را به " ساهاگ باتوگرافی" پادشاه ارمنستان پیشکش کرده است، پیش از ابوریحان به ماجرای ضحاک پرداخته است. موسی خوانی میگوید: " کسی که پارسیان وی را بیور اسپ و اژی دهاک نامیده اند در واقع جد اعلای آنان است، که در روزگار نبروت میزیست، من دانستم که نام اصلی بیور اسپ (کنتاور پیورید) است. "

بیور اسپ پیرو نبروت(6) بود، که از دلیری بهره داشت و از جانب دیگر خردمند و مدبر بود و با این دو نیرو توانست روش مشترک زیستن را به قوم خویش بیاموزاند، به همه اندرز میداد، که هیچکس نباید از مالکیت بهرۀ بی حد و حصر داشته باشد. او اندیشۀ خود را از دیگران نمی نهفت. دیدار با او و بحث و گفتگو با وی هیچگونه دشواری نداشت. و شاهد این مدعا "محضر خواستن ضحاک از مهتران و پاره کردن کاوۀ آهنگر آن محضر را" در شاهنامۀ فردوسی بزرگ است(5).

اینست ماجرای آن ستوده کرداری که بد نام شده است. آنچه در بارۀ روییدن اژدها از شانه های وی یا مبدل شدن خود وی به اژدها آورده اند شاید درست باشد. او گاهگاه گروه هایی از مردم را قربانی اهریمن (6) میکرد و مردم از وی روگردان شدند و برضدش شوریدند. او اریکۀ فرمانروایی را ترک و به کوه دماوند گریخت و پاسدارانش پراگنده شدند و سر انجام مردم دستگیرش کرده و در چاهی ژرف انباشته از گوگرد افگندند و هلاکش ساختند.

این نکته را باید افزود، که : بور اسپ یا ضحاک هوسی در نهادش شعله افروخت که باید سحر باطل را نیز بیاموزد، ولی آموختن شرارت برای وی آسان نبود، زیرا که گفتیم وی چیزی را از پیروان خویش نمی نهفت. بنابرآن تدبیری اندیشید و خود را به درد شدید امعا مبتلا وانمود کرد. اهریمن نابکار که همواره در کمین او بود به وی مشوره داد ، که تنها یک کلمه بر زبان آورد و در عوض آن سحر باطل را بدو خواهد آموخت. بیوراسپ، فریب خورد و آن کلمه را بر زبان آورد، اهریمن بر شانه های او چندین بار بوسه زد و از جاهایی که اهریمن بوسیده بود اژدها های مهیب

سر برون آوردند.

بیور اسپ، این قهرمان نیمه تاریخی، نیمه افسانه یی، در شاهنامۀ فردوسی سترگ با هم می آمیزد و از آن ضحاکی ماردوش، بازماندۀ اژی دهاک سه سر، پادشاه تازی بر رعیت پارسی پدیدار میشود:

" زضحاک تازی گهر داشتی

زکابل همه بوم و بر داشتی "(7)

و یا:

" کجا بیور از پهلوانی شمار

بود بر زبان دری ده هـــزار"(8)

" همان بیور اسپش همی خواندند

چنـین نـــــــــام بر پهلوی راندند "(9)

" در اویستا (10) هم از جم (جمشید)، ویشتاسپ (گشاسپ)، کاوی (کاوۀ آهنگر) و اژی دهاک (ضحاک) نامبرده شده است، که مورخین از آنان با عناوین " پیشدادیان" ، "کیانی ها" و " اسپه " ها یاد آور شده اند." (10)

در اینصورت ، بیورسپ یا ضحاک ماردوش= اژی دهاک، جد اعلای آریاییان است و به سلسلۀ اسپه ها مربوط میشود نه حکمروای تازی نژاد بر ملت آریایی.

***

پانوشت ها :

1- آبان : ماه دهم سال خورشیدی (عقرب)

2- آبانگان : نام فرشتۀ موکل بر آب در نزد آریاییان قدیم و هم روز دهم آبان (عقرب) از سال خورشیدی ، که آریاییان باستان آنرا جشن میگرفتند.

فرهنگ فارسی دکتر محمد معین، ردیف " آ " ، جلد اول، دوره شش جلدی، تهران،1360 خورشیدی.

3- بیور:(پهلوی) ده هزار و بیور اسپ دارای ده هزار اسپ، همان.

4- ایرانیان: مقصد از ایرانیان در اینجا از آریایی نژادان است نه ایرانیان کنونی .

5- شاهنامۀ فردوسی، به کوشش محمد دبیر سیاقی، تهران، بی تا.

6- اهریمن: اهرمن=اهرامن=اهرن=اهریمه=آهرن=آهریمن=آهرامن=آهرمن=آهریمه=هریمه= خرد خبیث، عقل پلید، شیطان، هریک از پیروان اهریمن،

هر فرد شیاطین.فرهنگ فارسی دکترمحمد معین،ردیف " ا " ، ص 217،دورۀ شش جلدی، تهران،1360 خورشیدی.

7،8،9- شاهنامۀ فردوسی، به کوشش محمد دبیر سیاقی،تهران، بی تا.

10- افغانستان در مسیر تاریخ،میرغلام محمد غبار،جلد اول،انتشارات میوند،پیشاور،1384 خورشیدی.