رسیدن به آسمایی:  04.12.2010 ؛ نشر در آسمایی: 06.12.2010

کاکه تیغون

پیام های قرن بیست و یکمی



یکی از چیزهایی که برای ما با قرن بیست و یکم آغاز می شود ، وبلاگ نویسی است.
غربی ها آغاز وبلاگ نویسی و هر آغازی را در افغانستان با سقوط طالب ها مقارن می دانند .  اما از نظر ما وبلاگ نویسی وقتی در افغانستان آغاز شد که مردم دیدند برق ندارند ، و باید کاری کنند که امکان انجام دادنش میسر نیست. از همین سبب به وبلاگ  نویسی روی آوردند تا بعداًً با وجدان آسوده گفته بتوانند که برق نداشتند ورنه ، چه ها که نمی نوشتند.
برای مردمی که استقلال طلبی و انارشی ، دو مشخصۀ حیاتی شان می باشد، وبلاگ نویسی یکی از هدایای با ارزش این قرن به شمار می رود. زیرا می تواند تجلی گاهی برای این دو شاخص مهم زنده گی شان باشد.
وبلاگ نویسی رمز و رازهای فراوان دارد که بعدها با فراگیری بیشتر الفبای آن تجارب خود را با شما در میان خواهیم گذاشت. اما آنچه را فعلاً می خواستیم یادآوری کنیم مسألۀ پیام گذاشتن در وبلاگ است. این کار ازاین سبب اهمیت دارد که هر پیام ، پیام آور یک یا چند پیام است. اگر پیام گذاشتید ، پیام می گذارند. وبلاگ بی پیام ، وبلاگ  بی مخاطب است و وبلاگ بی مخاطب انگشت ششم است و انگشت ششم هرچه باشد به گرد پنج انگشت دیگر نمی رسد.
ما بعد از چند ماه وبلاگ داری ــ این طفل یک شبه رۀ نو ماهه می رود ــ به عجله یکی دو گپ را در این باره مطرح می کنیم زیرا ممکن است دوسه ماه بعدتر این گپ ها مورد تأیید خودما هم نباشد.

پیام چیست

پیام( کامنت، نظر ) عبارت از یک مقدار حروف الفباهای مختلف ، علامت های مثل گل ، آدمک وغیره و اشکال با معنا و بی معنا می باشد که برای تأیید ، تجلیل ، تبلیغ ، تحسین ، ترغیب ، تسکین ، تشویق ، تعارف ، تعریف ، تمجید ، توافق ، تهنیت ، تردید ، تهذیب ، تکذیب ، تخریب ، تحریم ، توبیخ ، تشهیر ، تأدیب ، تحریک ، تجاوز ، تخریش ، تهاجم ، تقبیح ، تهمت ، تکفیر ، تخویف ، تنبیه ، تحریف ، تهدید ، تطاول ، تحمیق ، توهین ، تحقیر، تشبث ، تحقیق ، تفاضل ، تعجب ، تحصیل ، تأویل ، تبیین ، تتبع ، تعمق ، تفکر ، تشریح ، تصحیح ، تذکر ، تحلیل ، تماس ، تواضع ، تفریح ، تفنن ، تضرع ، تفاضل تجاهل ، تظاهر ، تفاخر ، تسکین ، تخلیه و .... در پنجره یی به نام پیامخانه در یک وبلاگ یا وبسایت درج می گردد.

انواع پیام

تقسیم بندی پیام ها از مسایل حیاتی است که هنوز وبلاگ شناسان توفیق انجام آن را نیافته اند. کمی اگر از مسند علمایی فرود آییم و تسبیح تساهل به دست گیریم، می شود که بدون مشوره با علما ، پیام ها را به پیام های یکباره ، چند باره و همیشه گی تقسیم کرد.
پیام های یکباره از شاخۀ توریستی به شمار رفته و شکل صد در صد تصادفی دارد. تکرار دوبارۀ آن علامت جنون است.
پیام هایی که هر چند هفته ، چندبار تکرار شود، پیام های چند باره هست.
پیام های همیشه گی آن است که نوشتن آن باعث زحمت وبلاگ نویس و ننوشتن آن باعث رنجش خاطر او شود. این گونه پیام ها مهمتر از خود وبلاگ بوده ، بودن و نبودن آن معضله آفرین است.
از دید هرمنوتیک پیام ها تقسیم می شوند به پیام های پیام دار و پیام های بی پیام. البته که تفصیل واقعه برای من چندان روشن نیست.
در گذشته ها یک تقسیم بندی دیگر نیز وجود داشت و آن تقسیم پیام ها به پیام های انتقادی ، پیام های مباحثه جو و پیام های جستجوگرانه بود. امروز به علت غیبت پیام های انتقادی ، این تقسیم بندی دیگر از رواج افتاده است.
همچنان پیام ها را می شود به پیام های موزون و پیام های بی موزون تقسیم نمود. این تقسیم بندی فقط وقتی درست است که پیامگذار طبع موزون داشته باشد. دانستن این که آیا کسی طبع موزون دارد یا خیر ، ظاهرا ً مشکل تر از کار وبلاگ نویسی است. آنهایی که طبع موزون دارند نمی دانند که آنهایی که طبع موزون ندارند ، نمی دانند که طبع موزون ندارند. آنهای که طبع موزون ندارند ، یک چیز دارند و آن شوق موزون سرایی است.
اگر شما تصادفا ً از جمع کسانی هستید که نمی دانید که طبع موزون ندارید ، اندوهگین نباشید. زیرا گناه شما نیست. این تقصیر شرایط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی است که شما را نا موزون بار آورده.
برای آنکه تقسیم بندی موزون ــ بی موزون ، جامع باشد پیام های موزون را تقسیم می  کنیم به پیام های موزون تر و کمتر موزون تر. برتری این کار در این است که کتله های وسیع ناموزون را نیز به فراموشی نمی سپارد.
باید به خاطر سپرد که آنهایی که ناموزون هستند ، اکثرا ً به عوض تلاش برای موزون شدن ، کوشش می کنند که برای آنهایی که موزون هستند ، قبر بکنند. این تقسیم بندی تفصیلی نیز به منظور جلوگیری از افتادن در یکی از همین قبر ها صورت گرفته است.
در وبلاگ نویسی پیام های کمتر موزون تر ، بیشتر مورد استفاده دارد. دلیل آن هم کمبود وقت و کمبود موزون بودن است که مانع موزون تر گفتن می شود.
البته غایت نهایی بیشتر وبلاگ نویسان، چسپاندن پوستر های تبلیغاتی شان بر در ودیوار پیامخانه ها و پرو پاگند دوستانه در این خانه می باشد. برای آنکه پیامخانه مورد سوءاستفادۀ پر از پروپاگند اجانب قرار نگیرد، لازم است که در پیوند ها فقط نام دوستان صد در صد همنظر، آشنایان همشهری یا کم ازکم هم منطقه ، افراد مربوط قوم و همچنان مربوط حزب و خط سیاسی مورد تأیید خود را نوشت. در این صورت اجانب کمتر علاقمند به پیام گذاشتن در چنین پیامخانه ها می شوند و پیام دوستان اگر کمتر موزونتر نیز باشد ، ازدوست هرچه رسد نیکوست .
قبل از این که از یک قند ، چهل قلندر بسازیم نظر خود را از نظر به عمل معطوف می داریم.

پیام نویسی در عمل

این نظریه که پیام، پیام است اگر چه ناموزون باشد، از مدرنترین نظریه های قبول ناشدۀ وبلاگ نویسی است. ولی ما عجالتا ً برای منسجم تر ساختن کار فقط پیام های کمتر موزون تر را مد نظر می گیریم.
گاهی اگر مجبور به اعتراف شدیم ، باید اعتراف کنیم که مشکلترین نوع پیام نویسی ، پیام اولین در یک وبلاگ است. چنین یک بیتی می تواند آغازگر باشد :

شنیدم این که وبلاگ تو خوب است
شنیدن کی بود مانند دیدن

خوبی این بیت این است که فقط یک مصراع آن را می سازید ، مصرع دیگر ــ شنیدن کی بود مانند دیدن ــ قبلا ً وجود دارد و بدین ترتیب از ضیاع وقت شما جلوگیری می شود. شما این تصور را در وبلاگ نویس ایجاد می کنید که گویا وبلاگ مشهوری دارد که قبلا ً در مورد آن شنیده اید و حالا آن را به عین می بینید. اگر این وبلاگ نویس قلب مهربانی داشت در مقابل لااقل دو پیام برای شما خواهد گذاشت اگر نداشت، توکل خود را به خداوند کنید.

کوته کنم سخن که سلام است مقصدم
شادم از این که دُمب پیامم دراز نیست

شما با یک سلام و پیام کوتاه باعث صرفه جویی در وقت وبلاگ نویس شده اید و وقتی هم که می گویید از این کار دلشاد هستید ، یک پاینت مثبت نزد وبلاگ نویس بدست  می آورید. پیام باالمقابل صد در صد است.

سلام آورده ام بار نخستین است کاین جایم
تلافی کی شود با آمدن ها نامدن هایم


از این که قبلا ً به وبلاگ مورد نظر نیامده اید ، خود را خجالت زده و شرمسار نشان می دهید. حتما ً بر وبلاگ نویس اثر می گذارد و شما رابا پیامی ، منت دار خواهد نمود.

زنده باشی ، ای که وبلاگت قیامت می کند
با سلامی از من ات اما قناعت می کنی

این چنین ابیات برای وبلاگ کسی که شهرت جهانگیر دارد خوب است. از یک طرف اورا شخص قانع خطاب می کنید و از جانب دیگر ، امرباالمعروف نموده با ذکر قیامت به یادش می دهید که از آن غافل نباشد.یک چنین پیامی فقط برای تقویه اعتماد به نفس لازم است.
از کسی که در کاروبارش قناعت کم و قیامت بسیار باشد، امید پیام دوباره را نداشته باشید.

تعارف

تعارف جز لاینفک وبلاگ نویسی مخصوصاً آن نوعی که مشهور به نوع شرقی است، می باشد. همانگونه که پیام همچون در ورودی یک وبلاگ به شمار می رود، تعارف هم در ورودی یک پیام است. تعارف به یک روایت تاریخ پنجهزارساله و به روایت دیگر تاریخ برابر با عمر تاریخ ما دارد. از قلم انداختن این سنت باستانی ما در هر کار و از جمله در پیام نویسی به هیچ صورت برابر با مقتضیات قرن 21 نمی باشد :

ز بسکه علم و هنر بود در بلاگ شما
ببین که کلۀ من بی چراغ روشن شد

پیام های تعارفی که با شکسته نفسی همراه باشد از اثر ویژه برخوردار است :

از دوست « پ »نوشتن، ازما پیام خواندن
از دوست هیچ و از ما پیهم پیام ماندن

واضح است که تعارف ِ بدون مبالغه، از شأن پیام می کاهد :

جالب انگیز است هرچیزی که خواندم از شما
این قلم تا در قیام آمد، قیامت می کند

اگر می بینید که وبلاگ نویس از عکس های گل و بلبل، شمع و پروانه و چشمان اشک آلود و چنین چیزهای برای تزیین وبلاگ خود استفاده نکرده، بهتر است به جای واژۀ قلم از کیبورد استفاده شود :

دم را مسیحایی نما، کیبورد فرسایی نما
تا در مجازستان شود، ده ریشتری یک زلزله

اپورتونیسم وبلاگی

نوشتن بیشتر از یک پیام برای هرمطلب،قدرت نویسنده گی شما  را نشان می دهد.نویسنده های پرقدرت ازافتخارات مجازستان به شمار می روند.پس کوشش کنید تا در شناختن فرصت ها، ماهر و در شکار آن ها،قاهر باشید. بهانه های مجازی، فرصت های حقیقی است که فرصت شناسی شما می تواند آن ها را به پیام تبدیل کند.
یک فرصت غیرقابل چشم پوشی می تواند تبدیل قالب وبلاگ باشد. تعدادی از وبلاگ داران که حوصلۀ نوشتن ندارند،گاهی با تبدیل قالب،قدرت و ابتکارنویسنده گی خود را نمایان می سازند. این یعنی یک فرصت طلایی برای تحقق اهداف پیامگذارانۀ شما :

این قالب است جالب،حتی برای طالب
حتی برای طالب،این قالب است جالب
با رنگ و روغن خود،برده است چشم ما را
درپیش قاب قالب،پشم است این مطالب
چیز دگر نتانم،پس می کنم دعایت
برهرچه طالبانی،باشی همیشه غالب

تبدیل عکس وبلاگ نویس هم بهانۀ خوبی برای انکشاف صنعت پیام گذاری است :

با چهرۀ ضدخنده یعنی که عبوس
با هیبت شاه ــ آه ــ آن نامۀ طوس
شیری اگر آید از جهان دیوث
عکس تو ببیند،بشود عکس ِخروس

تبادلۀ لینک را می شود هرچند روز چندبار تقاضا نمود مخصوصاً اگر شباهتی میان کارشما و وبلاگ مورد نظر موجود نباشد. هیچ علتی نباید مانع انکشاف استعداد پیام نویسی شما شود :

تبادل های لینکی باعث فخر مجازی شد
به هم محرم شود وبلاگ ها لینکیده لینکیده

اگرشما را تازه لینک داده باشند، پیام نوشتن حق میراثی شما است اگر هم از این امر خیر مدتی گذشته باشد،تجاهل وبلاگی  نموده و چنین وانمود سازید که همین ثانیه متوجه این کار شده اید :

خدایا غرق طنزش کن کسی را
که وبلاگ مرا لینکیده باشد

کوشش کنید که پیام های تان ویژه گی های اپورتونیستی خودرا از دست ندهد.در پیام بالا می توانید مثلاً عوض کلمۀ طنز یک واژۀ دیگر را نصب کنید. به گونۀ نمونه برای دختران کم سن و سال عوض طنز،ناز بنویسید.برای مردان مسن
در بیت بالا می شود پول را عوض طنز اضافه کرد.
برای حضرات صاحب عبا و قبا و بی بی های چادرپوش کلمۀ رحمت صد در صد باید که از پیام نیفتد ــ خدایا غرق رحمت کن کسی را/ که با لطفش مرا لینکیده باشد ــ اما برای مردان مجرد و زنان بیوه بیت بالا را باید چنین نوشت :

خدایا غرق چیزش کن کسی را
که وبلاگ مرا لینکیده باشد

یک بهانۀ افسانوی غیبت طولانی وبلاگ نویس است که  خوشبختانه 99 درصد وبلاگ نویسان این بهانه را خدمت شما پیشکش می فرمایند :

غیبت دراز گشته،نگفتی،بگوی شعر
شعری اگر نمانده بگو ای عزیز،معر
تا دوردست حادثه دستت دراز کن
گیتار شعرتازۀ خود را بساز کن

عیب این پیام این است که آوردن شعر و معر،ذهن وبلاگ نویس را مغشوش می کند.اگر از شاعران باشد،قهر خواهد شد و اگرهم از ماعران باشد،به روی خود نخواهد آورده و با بیت دوم چارۀ خود را خواهد کرد.ولی اینگونه پیام ها را فقط برای کسانی  بنویسید که لااقل بیست سال جوانتر از شما باشند. اگر وبلاگ نویس بیشتر از پنجاه سال عمر داشته باشد عوض گیتار بهتر است تنبور نوشت.
یکی از اوج های هنر پیام گذاری، پیام « وبلاگ قشنگی داری،به من هم سری بزن »است که به هرصورت باید حرمت آن به جا آورده شود. به نظر ما گستاخی در حق این پیام است اگر آن را در یک وبلاگ،روزانه بیشتر از دوبار بنویسید. اگر در حالات اضطراری مجبور به این کار شدید لازم است تا فاصلۀ زمانی میان دوپیام شما کم از کم شش ساعت ــ به وقت گرینویچ لندن ــ باشد. شکل کمتر موزون تر این پیام چنین است :

خیلی قشنگ باشد،وبلاگ نازنینت
سرمی زنی به من هم ،یا من دگر نیآیم؟!

استعاره های فضول

استفاده از نام مستعار یکی از شیوه های مطلوب هدر دادن استعداد و ضایع کردن اوقات شریف مثلث نویسنده،خواننده و مستعارنویس می باشد.برای جلوگیری از تلف شدن وقت،ازنام مستعار فقط باید در آن روزهای ازهفته کار گرفت که یک شبانه روز بیشتر از 24 ساعت می داشته باشد.
هنگام حمله و هجو و تخریب فراموش نشود که حرف « ج »را از حافظۀ تان تبعید کنید زیرا ممکن است که خدای نخواسته یادآوری چیزی به نام « جرأت اخلاقی »دامن کیبورد شما را لکه دار ساخته و نبوغ آمادۀ شما را از حمله منصرف سازد.
ظاهرشدن با نام مستعار در وبلاگ های دیگران،برای کم کردن فشارمشکلات شخصی و خانواده گی، انفجارعقده های قدیمی و انتقام گیری،تاثیری برابربا تاثیرحملات انتحاری در آغوش مجسمۀ آزادی دارد.اگر شما خود مورد حملۀ مستعارنویسان قرار گرفتید در جواب دادن به آنها به تناقض در حرف های خود اهمیت ندهید. مهم دفع بلا است. جواب دادن به پیام هایی که با نام مستعار نوشته شده،احترام شما را نزد خوانندگان تان افزایش سرسام آور می دهد :

چه گفتمان کثیف است در پیام حریف
اگرچه هیچ نرفته است ذکر نام حریف

دوسه مکان معزز به خارش افگنده است
اشاره های بلاگ افگن حرام حریف

اشاره های حریف افگن از شماره فزون
همان عصارۀ ناب است از تمام حریف

چرا نشانی لبخند خود نمی گوید
که تا جواب نویسم به « دات کام »حریف

قسم به نام بزرگان قوم،جالب نیست
لگدپرانی بی نام و بی لگام حریف

جواب ابله سکوت است و نقطه نقطه و هیچ
به افتخار شما و به احترام حریف

اگر حرف های مستعارنویس منطقی تر ازآن باشد که نتوان آن را نادیده گرفت،خود را به کوچۀ حسن چپ زده بنویسید که مثلاً چند روزی بسیار مصروف هستید :

خداحافظ عزیزان تا شنیدن یا که تا دیدن
ندارم این زمان من فرصت وبلاگ خاریدن

اگر می بینید که حملات مستعار هنوز هم ادامه می یابد از دوستان تان که می دانید مزاج آتشین و زبان تند دارند کومک بخواهید که به طرفداری از شما داخل مانور شوند.برای تشویق و دلگرم ساختن آن ها بهتر است که معمول ترین لقب وبلاگی که همان « استاد »باشد را به آن ها بدهید. همچنان القاب وبلاگ الدوله ، ملک الوبلاگین و فخرالبلوگ را نیز از یاد نبرید.

آنچه نباید کرد

آنچه نباید کرد انتقاد است.
وبلاگ ها مثل دکان هایی اند که بدون پرداختن پول می شود از آن ها خرید کرد. در چنین دکانی لازم نیست که شما خرده گیر بوده و نق بزنید و کار را به انتقاد برسانید. پیام های انتقادی اگر موزون هم حتا باشد ، صد در صد منفور و صد البته خلاف عادات و عنعنات ما است. اگر خود در وبلاگ تان برخورد انتقادی دارید بهتر است که پیام هایی که برای شما گذاشته می شود بعد از تأیید شما به نشر برسد. زیرا انتقاد در انتقاد ، هم در مطلب و هم در پیام ، ابهت شما و وبلاگ تان را برباد می دهد. پیام های راکه در آن بالای شما انتقاد شده ، بی هیچ تأخیری سانسورکنید.
وبلاگ شما، جهانی است که هم خدا و هم پیامبر آن خود شما هستید. لااقل در یک جا هم که شده احساس قدرتمندی و صلاحیت داشتن را تجربه کنید.
از گذاشتن چنین پیام های تا ابدالآباد باید پرهیز شود :

هر آنچه گفته ای ، تکرار چین و ماچین است
عجب که طوطی وبلاگ تو سخن چین است

دو هفته شد که نه حرفی نه مطلبی داری
حساب هفته زدست تو رفته ، ظالم جان


بعد از این از تو ووبلاگت جدایی می کنم
با یکی وبلاگ دیگر آشنایی می کنم
شاهد حذف پیام خویش بودم پیش تو
خنده بر تکنیک و طرز امریکایی می کنم
من به وبلاگ خودم پر از پیامم بی حساب
این شرافت را نگر از کی گدایی می کنم!؟


آمدم دیدم نفهمیدم ، ترا گدبای ، بای
کس نمی داند که هوهو می کنی یا های های
سعدیا وبلاگ دیدن ، هیچ کار خوب نیست
می روم جایی که قند است و نبات و نقل و چای


فکر نمی کنی آیا که اشتباه کردی
تو خانۀ پدر عقل را تباه کردی


مسایل جنسی

داخل شدن در وبلاگ یا در مجموع در هر سوراخ دیگری بدون در نظر گرفتن مسایل جنسی هیچ خوبیت ندارد. در پیام نویسی هر بدی که می کنید بکنید ، اما اجازه ندارید جنسیت را مدنظرنگیرید.
پیام زنانه برای مردان و پیام مردانه برای زنان ، بازدۀ پیامی ندارد؛ چشم تان در انتظار بیهوده راه خواهد کشید. برای وبلاگ نویسان زن توصیه می شود که هیچگاهی هوس نوشتن پیام خصوصی را برای مردان ــ خاصتاً جنس متأهل آن ــ نکنند. در صورت به وقوع پیوستن چنین اشتباهی اکیداً توصیه می شود که تقاضای فرستادن عکس و ملاقات، پس از پیام خصوصی سوم را بدون مشوره با دوستان مجازستان، جدی نگیرند. مردانی که چنین پیام های را برای بیشتر از سه نفر فرستاده باشند بهتر است عوض وبلاگ نویسی پشت سیاست بروند. در نوشتن پیام برای مردان لازم است همیشه « شما »را به کار ببرید.برای دختران و زنان واضح است که « تو »مناسب می باشد. این موشکافی نشان می دهد که به قدر کافی به سنت ها و عنعنات سرزمین خود احترام دارید.استفادۀ کلمۀ « استاد »برای مردان پُرمو و بی عینک،نشان بی دقتی و جدی نگرفتن صنایع و بدایع پیام نویسی به شمار می رود.یکی از انواع پیام ها که بدون در نظرداشت مسایل جنسی می توانید مرتکب نوشتن آن، هم برای زنان و هم مردان شوید پیام های رمانتیک است.اصول اساسی پیام نویسی اما حکم می کند که پیام های رمانتیک فقط برای مردهای مناسب است که در غربت و مهاجرت به سر می برند و دل های شان نازک شده است. چیز های مثل اندوهگین ، غم انگیز ، دلتنگی، گلباران ، امیدهای بربادرفته ، اندوۀ پنهان غربت استخوانسوز ، تنهایی بی پایان ، شب وچندتای دیگر از همین خانواده را اگر در پیام تان به کار بردید ــ چه برای زنان و چه هم مردان ــ ، پیام خاصیت آهن ربا را پیدا نموده و انترنت آسا برای شما پیام جذب می کند. مطرح کردن مسایل ناموسی در پیام های رمانتیک عاقبت به خیری ندارد الا این که حوصلۀ فراخ داشته باشید.
عجله در پیام گذاشتن برای خانم ها خوب نیست. از شأن آنها می کاهد و تداعی نوعی سهل الوصول بودن را می کند که خلاف سنت فکری زنانه در سرزمین مردانۀ ما است.

برای دختران جوان و دانشگاهی هیچوقت پیام کمتر موزون تر هم نگذارید.  وزن عروضی شما را در نظر آنها عتیقه و مفلوک و ترش کرده نشان می دهد ورغبت پیام گذاشتن دوباره را در آنها به صفر تقرب خواهد داد. مثلا ً چنین پیامی خوب است :

آغاز همیشه مبارک است
وقتی پیامی به پیامی رسیدن خواهد
فتوای نرسیدن را
در جماعت فلتر شکن ها
هیچ خریداری نیست
وبلاگی قشنگی داری ، نازنین.
***
یا این که :

در فاصلۀ دو آه
کوتاه
پیامت می گذارم
غریب وبلاگستانم
سیب های سرخ جوابت را
تا
همیشه در انتظارم اما

از نوشتن پیام های پُست مدرنیستی برای مردان خودداری کنید زیرا به دلیل توجه بیشتر آنها به « پوست » در همان حد باقی مانده و به « مدرنیسم »نرسیده اند پس لیاقت چنین پیام های را ندارند.

پیام های پست مدرنیستی را فقط برای دختران دانشگاه دیده بگذارید ، به شرطی که کمی لعاب عرفان نیز داشته باشد. چنین پیامی نشان می دهد که شما با دو پا در گذشته ها و با دو پای دیگر در آینده ها قرار دارید. به استناد سازمان عفو بین المللی ، عرفای ما از بس در کار عبادت خداوند غرق بودند ، فرصت زدن زن های خود را نداشتند ؛ که این خود به خود مثبت ترین پاینت آنهاست البته نزد زنان.
معنا گریزی های پست مدرنیستی ، پیام استثناً نا موزون تر شما را با سویه ، دور از دسترس شکوهمند و غیر قابل فهم می سازد.
خلاصه پیامی از برج عاج ِ ناکجا های عارفانۀ غریب ِ مه آلود :


پایم لغزیده
شاید
پایان کار
بسیار نزدیک است
پا ی م
پا
ی
پیام
تنها پیام است که می ماند


آنهایی که به کمبود وقت دچار هستند می توانند از تولیدات ذهنی دیگران به عنوان پیام استفاده کنند. البته شرطش این است که خالق اصلی اثر معرفی نشود. اکثریت خواننده ها فکر خواهند کرد که پیامگذار خالق اثر است. اگر شما این کار را می کنید کوشش  شود که از شعر های افراد گمنام استفاده کنید. قوانین وبلاگی به شما این حق مسلم را  می دهد که بدون ذکر منبع ، هر چیز را گنگ و سردر گم ، با امضای خود منتشر کنید. اگرنفهمیدند ، به نام شما ختم می شود. ولی اگر فهمیدند ، کون لق شان! بار آینده عقب گمنامتر ها بروید.


گستاخی های جواب طلب

جسارت و گستاخی در مقابل شخص شخیص شما اگرچه در لفافۀ پیام های کمتر موزونتر نیز باشد، بنابر قوانین وبلاگی و وبسایتی باید مورد پیگرد پیامی شما قرار گیرد. اشارات خارش برانگیز و عملیات انتحاری رقیبان ریموت کنترولی باعث کم شدن و گم شدن پیامگذار می گردد. در این صورت باید ناتوگری راسرمشق قرار داد: چشم ها را بست ، دهان ها را باز کرد،قلم ها رابرداشت ، کامپیوتر ها را روشن کرد ، دندان هارا تیز نمود ، گوش ها را پنبه گذاشت و در یک چشم برهم زدن ، از موی سر تا ناخن پا گرگ شد و نشان داد که یک نان چند فطیر است.
پیام های رقیب افگن که همیشه در صدر « تاپ تن »پیام ها قرار دارد به علت کثرت استفاده ، اثرات فراملیتی کسب نموده است. اما توجه شود که در هر حال قواعد خاص خود را دارد. اولین آن داشتن نام مستعار است. داشتن نام مستعار به دلیل پیشرفت سریع تکنالوژی غیرت ، امروز از مصالح حتمی نوشتن چنین پیام ها نیست. آگاهی داشتن از انواع نقد مدرن ، مانند نقد ضد اخلاقی ، نقد جمال شناسی دوران کودکی ، نقد میزان وطن فروشی قومی ، نقد وابسته گی های فراملیتی ، نقد گذشته نگاری خانواده گی ، نقد اته ایزم دینی، و نقد اختلاس اداری برای این نوع حضور وبلاگی نیز از قواعد واجب این راستا به شمار می رود. در پیام های رقیب افگن ، انتقاد منطقی ، اصلا ً منطقی نیست. استفاده از منطق، شما را در میان وبلاگ نویسان ، منزوی خواهد کرد.
به پیروی از تاکتیک های جنگ جهانی دوم، باید از حملات هوایی شروع کنید. استدلال امروز متاع بی خریدار است. گپ های هوایی را اگر چند بار تکرارکنید ، وقتی می رسد که خود شما هم آن را زمینی دانسته و باور خواهید کرد. محاصره در قدم اول خوب نیست. اول فقط شخص وبلاگ دار را لگدمال کنید ؛ بعد که دیدید سپر نمی اندازد محاصره اش نموده با مرده و زنده و گذشته و آینده ودور و نزدیکش ، حالی بر سرش بیاورید که نیما بر سر عروض نیاورده بود.
احصاییه ها نشان می دهد که توجه عظیم وبلاگ داران و بی وبلاگ داران به این نوع پیام ها، خیلی روز افزون است. پاشنۀ آشیل این نوع پیام ها ، تشریح دقیق مسایل ناموسی است. افراط در این امر کار را به مبالغه می رساند و مبالغه در کشف بی ناموسی های دیگران، احساس ناموس داری را در خود آدم متزلزل می کند. پس همان بهتر که وقتی گپ به چنین جا ها کشید ، این گونه پیام گذاشتن هارا زیادتر از شش ماه دنبال نکرد.
قالب های مثنوی و قصیده وغزل و قطعه و رباعی وچهارپاره و پنج پاره وچندپاره و حتی پاره پاره و غیره به خاطر طول و عرض و عمق شان مناسب ترین ها برای چنین پیام های کمتر موزونتر شما خواهد بود :

ای حضور تو سخت ناجالب
جز دُ می کم نداری از طالب
هفت پشت تو جمله کیسه بُرند
بی شرف ها به جز شپش نخورند
غیر از آن، بی کتاب و بی دینی
از جهودان چین و ماچینی
نه کمی از نوابغ شرقی
نه کمی در کتاب ها غرقی
نه هم از عاقلان یونانی
هرچه باشی همیشه نادانی
گپ تو جز گپ هوایی نیست
قوم تو اصلا ً آریایی نیست
مثل جنس نجس تو بد مستی
گرچه در قلب آسیا هستی
ای که در لاف مثل سیمرغی
اینک آیینه ! سخت جُل مُرغی
کار تو انتقاد و تنقید است
باد هرکس رود ترا عید است
اولا ً کار و بار خود سُر کن
بعد از آن بر زمانه غرغر کن


خزان 2010 ، هامبورگ ، کاکه تیغون