رسیدن به آسمایی: 10.04.2010 ؛ نشر در آسمایی: 10.04.2010

کاکه تیغون


جنگ موسیقایی

پس از پخش موسیقی هوی متال و راک برای طالبان، مخالفت میان کرزی و اوباما داخل مرحلۀ جدیدی شده است.
سخنگوی طالبان هشدار داد : " اگر کرزی صاحب به ما می پیوندد، خواهش می کنیم که از آوردن سی دی های موسیقی خودداری کند؛ درغیر این صورت امیر صاحب ملاعمر در مورد حکم رفتن او به بهشت، مجبوراً تجدید نظر خواهد کرد".
در بازارهای خرید و فروش وسایل نظامی، این هفته، موسیقی انتحاری در صدر جدول فروشات قرار گرفت. این نوع موسیقی بیشتر به علت عوارض جانبی آن که عبارت از "جست و خیز ناگهانی رهبران" و "از پاچه کشیدن نظامیان و غیر نظامیان" می باشد، مورد توجه قرارگرفته است.
یک خارجی معلوم الحال که از ترس استکبار داخلی نخواست نامش بیشتر از پیش افشا شود در مورد زبان بازی های کابلی ــ واشنگتنی به خبرنگار تیغون پرس گفت :
"شکررنجی ها از آنجا آغاز شد که کرزی در کابل، اوباما را مجبور به شنیدن موسیقی افغانی و آهنگ های استاد سرآهنگ نمود. این موسیقی که مسلح با شعر یک میرزای وحدت الوجودی،مشهور به میزرا عبدالقادر بیدل است، آن قدر تاثیر استخوانسوز داشت که اوباما نتوانست زیادتر از شش ساعت در افغانستان بماند".
مایکل جکسن خوانند متوفای امریکایی به استاد سرآهنگ خواننده متوفای افغانی، طی یک صحبت تیلفونی گفته که اگر او از این تاثیرات موسیقی آگاهی می داشت، حتماً در مردن خود تجدید نظر می کرد یا لااقل آن را به تعویق می انداخت.
آنچه در این قضیه جالب می نماید این است که پیشوای افغانستان، پس از هشت سال، تازه به این فکر افتاده که نام خود را در کتب تواریخ با آب طلا بنویساند.این انتظار طلایی او موجی از تعجب را برانگیزانده است؛ زیرا زمامداران قبل از او به دلیل کم طلایی، از خود چنین انتظاری نداشته اند.
آگاهان اما می گویند که جناب، از سفر های اخیرخود، یک مقدار زیاد "غیرت افغانی" ِ ساخت چین را که خیلی ارزان بوده، با خود آورده و این روزها قصد مصرف صددرصد آن را هم دارد. همین مصرف بی اندازۀ این مادۀ سرخ رنگ، باعث ایجاد شکررنجی پینگ پانگی میان شیخ الشیوخ حضرت اوباما و رهبر تقلب ستیز حضور کرزی، گردیده است.
خبرنگار تیغون پرس می گوید که جنگ موسیقایی به نفع امریکا نیست زیرا اگر طالبان و القاعده به قدرت تخریبی موسیقی افغانی پی ببرند، باید شاهد تکرار هر سالۀ یازدهم سپتامبر باشیم.

10 اپریل 2010 ،هامبورگ