بیرنگ کوهدامنی

 

من، ناله می نويسم


سال ِ گذشته رفت، آن ماه از کنارم

نوروز را، ملولم، افسرده در بهارم

او، آفتابِ طالع، من برگم و درختم

سويش کشوده باشد، آغوش ِ انتظارم

در خواب، مرغ و ماهی، از هر طرف سياهی

با يادِ چشم هايش، استاره می شمارم

او، رفت و نامه هايم، يک يک دوباره برگشت

"يا او نشانی ندارد، يا من خبر ندارم"

نی وقت نغمه خواندن، نی فرصت شکفتن

مرغ ِ ترانه خوانم، شاخ ِ شکوفه بارم

آيد اگر، برويم، نايد اگر، بميرم

بی او همه زمستان، با او همه بهارم

هر گوشه ای که کردم بنياد آشيانه

هرگز قرار نَبوَد از دستِ روزگارم

بسيار خسته يی تو، بی خوابی ات نبايد

رو سر بنه به بالين، تنهايت می گذارم *

شعرش چه می نهی نام، نثرش چرا بخوانی؟

من ناله می نويسم، فرياد می نگارم.

16 اگست 2002، لندن

* با تغيير از مولانا جلال الدين