WWW.Afghanasamai.com

 عبيدالله نويد




سال ديگر يا نصيب . . .



در سال های بسيار قديم و در زمستان های بسيار سخت ، که از اثر برفباری راه های آمد و شد اطراف و ديگر ولايات با کابل در طول مدت سه و نيم ماه بسته ميشد ، کابل فاقد ميوه تازه و حتی سبزی جات ميگرديد . به همين سبب در نوروز خوردن ميوه تر کرده يا هفت ميوه ، نه تنها اجرای رسوم قديمی بود ، بل برای تندرستی نيز مفيد شمرده ميشد .

برای اين منظور چند روز قبل از نوروز مقداری ميوه خشک چون کشمش ، آبجوش ، غولنگ ، اشتق ، شکرپاره ، سنجد را در آب تر کرده و سپس پِسته ، خَسته و بادام را هم پوست گرفته بر آن می افزودند .

اين ترکيب گورا در هر خانه‌يی ، برای مهمانان که جهت تبريکی عيد نوروز می آمدند ، با کلچه نوروزی ، تعارف ميشد . بعضی فاميل ها که در پختن سمنک پيشدستی کرده ميبودند ، يک بشقاب سمنک نيز بر آن می افزودند .

فرستادن ميوه تر کرده ، کلچه نوروزی و سمنک به خانه همسايه ها ، اقارب و دوستان نيز رواج بود . در شب نوروز پختن سبزی چلو حتمی بود و پختن مرغ سفيد هم شکل نذر داشت .

و اما در مورد هفت سين روايات مختلف است . بعضی ها را عقيده بر اين است ، که «‌هفت‌» از گذشته های بسيار دور عدد مقدس شمرده ميشده است .«‌سين‌» را هم بعضی ها از حروف الفبا دانسته و به همين سبب در هفت سين از چيز های استفاده ميشد ، که در اول آن حرف «‌س‌» ميبود ، مانند ، سنجد ، سرکه ، سيب ، سبزی ، سير ، سمنک و امثال آن . مگر روايت ديگری هم از زبان موسفيدان شنيده شده است . اين روايت حکايت دارد ، که در زمان های گذشته ، آن گاه که راه ابريشم پر رونق بود و از سرزمين ما ميگذشت ــ شايد هم پيشتر از آن ــ تاجران بر علاوه ابريشم ، يک مقدار اشيای ديگر نيز از چين می آوردند و در عوض امتعه های ديگر را از اينسو ، به چين ميبردند . در جمله اموال وارده ، ظروف منقوش چينی هم شامل بود ، که بنام سينی مورد استفاده قرار ميگرفت‌. چون سينی در دری ظرفی را گويند ، که در آن ظروف ديگر را ميگذارند ، بنأً ريشه «‌سين‌» را از آن بايد دانست . چنان که ميدانيم هفت ظرف بر سفره نوروزی نهاده ميشده ، که آن را هفت «‌سين‌» مينامند .

در آيين قديم خوان نوروزی ، بيان انديشه فلسفی خاصی بود . ظرف پر از سبزه که نماينده فراوانی و شادابی بود . آرد يا گندم که نماينده برکت و آرزوی فراوانی شمرده ميشد . ظرف مملو از آب ، که در آن چند سکه طلا را به نشانه ثروت و دارايی و نيز نشانه يکی از فرشته‌گان آيين های قديمی ، ميگذاشتند و آب خود علامت صفا و روشنی دل پنداشته ميشد .

همچنان بر خوان نوروزی در ظرفی پر از آب نارنجی قرار ميداشت ، که نارنج گويی علامت گوی زمين در ميان آسمان بود ، که بايد آخرين گردش را طی ميکرد و بسوی سال جديد برميگشت . گذاشتن ماهی هم نشانه‌يی از ناهيد ، فرشته باروری و برکت و زايش عشق و محبت در سرزمين باستانی ما بوده است .

زردشتيان در وسط سفره در ظرفی سه الی هفت انار را به خاطر سبزی برگها و سرخی دانه ها و نيز چون آن را ميوه بهشتی و علامت فراوانی ميدانستند ، ميگذاشتند و با هفت شمع مزين ميساختند . عدد سه هم بيانگر سه اصل ــ پندار نيک ، کفتار نيک ، کردار نيک ــ و عدد هفت هم نمودار هفت فرشته آيين زردشتی بود . لاله به خاطر رنگ آتشين اش ، آيينه به مثابه نمودار صفا و پاکی و تخم مرغ هم به عنوان نطفه باروری بر خوان جا ميگرفت .

و اما سمنک را از گندمی که در ظرف مدور قرار ميداشت و همه روز نم زده ميشد ، تا ريشه کند و سبز گردد ، پيش از آن که ساقه هايش کلُفت شود ، ميپختند . برای تهيه سمنک ديگ بزرگ و هاونگ سنگی يا برنجی به کار بود . دختران و زنان از اقارب ، دوستان و همسايه‌گان ، برای مراسم پختن سمنک دعوت ميگرديدند . از آنان شماری نظر به ذوق و تجربه به ميده بيزی کردن آرد ، که معمولاً ۲ ــ ۵ کيلو ميبود ، ميپرداختند و تعداد ديگر به کوفتن سبزی سمنک ، که از برگ ، ساقه و ريشه گندم تهيه شده ميبود ، ميپرداختند و در شيره آن آرد ميده بيزی شده را حل کرده ، در ديگی که بر ديگدان مشتعل قرار ميداشت ، ميريختند و آنگاه کپچه زدن و شور دادن شروع ميگرديد . مؤظفين پختن سمنک اکثراً زنان با تجربه ميبودند و به نوبت به کپچه زدن ميپرداختند و دختران جوان با دايره به يک صدا ميخواندند : سمنک در جوش ما دفچه زنيم ، دگران در خواب ما بوسه زنيم . . . سمنک نذر بهار است ، سمنک سال يکبار است ، سال ديگر يا نصيب . . .

اين آواز خوانی و کپچه زدن از شروع شام ، الی نيمه های شب ادامه می يافت . بعداً ديگ سمنک را دم کرده و آتش خاموش ساخته ميشد و وقتی که سمنک بکلی آماده ميگرديد ، با دعای دسته جمعی اهل مجلس سر ديگ باز ميشد و توزيع سمنک شروع ميگرديد . هرگاه سمنک خوش رنگ و خوشمزه ميبود ، صدای تحسين و خوشی از هر طرف شنيده ميشد ، که دال بر قبولی نذر بود .

***

 بر گرفته از شمارهء دوم آسمايی ، بهار سال 1376 خورشيدی