21.05.2015

حمیرا نکهت دستگیرزاده

 

 با این همه امید چه سان پیر می شویم

 

با این همه امید چه سان پیر می شویم

این ما که عشق را گل تصویر می شویم

ما در ستیز حادثه ها خانه می کنیم

سرچشمۀ درایت و تدبیر می شویم

*** 

دیروز ها هوای موافق نداشت حیف

امروز ما موافق تزویر می شویم

عادت نکرده ایم که با پای خود رویم

بر باد ها سوارۀ تقدیر می شویم

زان پیشترکه فتنۀ همسایه در زند

ما در قیام باخته تسخیرمی شویم

هرچند لحظه های پر از اضطراب را

ما سوره سوره معنی و تفسیر می شویم

هرچند قصه های تر بامداد را

با  نورسطر روشن تحریر می شویم

هرچند خواب بوسۀ ترد جوانه را

سبزیی بی نهایت  تعبیر میشویم

اما همیشه پای خزان روی دوش ماست

اما همیشه خسته و دلگیر می شویم

هرچند با سفینۀ  تاریخ میرویم

اما مسافر شب و تحذیر می شویم

با دست های بسته به ساحل اگر رسیم

خود بر بساط خویشتن آزیر می شویم

تاریخ ما ز یاد خودش رفته گوییا

از بس که ارج باخته، تسعیر می شوی

20-05-2015