رسیدن: 23.06.2012 ؛ نشر : 25.06.2012 |
رسیدن: 0 9.06.2012 ؛ نشر : 11.06.2012بلقیس بسمل _ عزیزم ن ه خور !_ به تو چی ؟ _ چرا به مه چی ، گفتم ن ه خور !_ تو زن استی ، یا مه ؟_ تو . _ خی بان که زن واری بخورم . _ آخر جوابِ قاضی ره ...ادامه... |
رسیدن: 03.06.2012 ؛ نشر : 05.06.2012 رشاد وسا برگی چند از نهفته های تاریخ، نام کتابیست که به تازه گی از چاپ برآمده است. این اثر دو جلدی که پوش آن با تصاویری از یادگار های تاریخی کشور ما و تصویر مولف گرانقدر هنرمندانه مزین گردیده است دارای تقریبا هزار صفحه است . آقای خالد صدیق، مولف کتاب کسی است که خودش و خانواده اش قربانی...ادامه... |
با بخش نوشتارهای سياسی-اجتماعی؛ ادبی- فرهنگی؛ گفت و شنود ها؛ گالری آثار هنری؛ فوتوگالری... |
ورود به صفحه ی نخست شماره ی: 1 ؛ 2 ؛ 3 ؛ 4 ؛ 5 ؛ 6 ؛ 7 ؛ 8 ؛ 9؛ 10 ؛ 12 ؛ 13؛ 14؛ 15 ؛ 16؛ 17؛ 18؛ 19 ؛ 20 ؛ 21 ؛ 22 ؛ 23 ؛ 24 ؛ 25 ؛ 26 ؛ 27 ؛ 28 ؛ 29 ؛ 30 ؛ 31 ؛ 32 ؛ 33 ؛ 34؛ 35 ؛ 36 ؛37 ؛ 38؛39 ; 40 ; 41 ؛ 42 ؛ 43 ؛ 44 ؛ 45؛ 46؛ 47 ؛ 48 ؛ 49 ؛ 50 ؛ 51 ؛ 52 ؛ 53 ؛ 54 ؛ 55 ؛ 56 ؛ 57 ؛ 58؛ 59 ؛ 60 ؛ 61؛ 62 ؛ 63 ؛ 64؛ 65؛ 66؛ 67؛ 68؛69؛ 70؛ 71 ؛ 72؛ 73؛ 74 |
رسیدن: 2 8.06.2012 ؛ نشر : 28.06.2012از رف کتاب نگاهی به این اثر، پس از گذشت نزدیک به یک سده و قرن، به دست چاپ سپرده شدگرد آورنده و نویسندهٔ مقدمه: داکتر روان فرهادی نگاه گر: صدیق رهپو طرزی چشمهٔ گل آلود از عنوان که چون دریچهٔ باز، نگاهی به محتوا دارد، می آغازم. عنوانی که برای این اثر بر گزیده شده، به باور من، شیشهٔ این دریچه را به شدت مکدر ساخته است. درونمایه این کتاب همانا ٫٫ دیدنی ها و شنیدنی ها،، آخرین نوشتهٔ محمود طرزی پیش از مرگش در ۱۹۳۳ع. می باشد. پس باید به صورت روشن این عنوان برای کتاب بر گزیده می شد. برای من شگفت انگیز است که آقای روان فرهادی که رشتهٔ اصلی کارش زبان شناسی است ـ کار در ادارهٔ سیاسی رشتهٔ دوم ـ در این مورد ساده ترین قانون...ادامه... |
رسیدن: 10.06.2012 ؛ نشر : 11.06.2012
حمیرا
نکهت دستگیرزاده |
رسیدن: 0 7.06.2012 ؛ نشر : 08.06.2012داکتر عارف پژمان هماهنگ ، صداي کابليان ، خاموش شد ! مردی درهم شکسته، نوميد و سرتاپا پرخاش ، با ريش نامرتب و چشمانی تار که در غروبی دلتنگ از دنيا رفت، روزی شيک پوش ترين و خوش قيافه ترين آواز خوان افغانستان بود! در غزلخوانی سرآمد بود، در خلق سرود ها ی محلی و فولکلور ...ادامه...
|
رسیدن: 16.05.2012 ؛ نشر : 16.05.2012 "از آنهایی که شناخت، هویت و غرورشان روزانه، بار بار از هر دهنی با فحش تف می شود و به روی پیاده رو های کثیف زیر پا ها ی عابرین می افتاد تا در آنها هر آ نچه، که یک انسان را انسان می سازد، نابود شود." زینت نور صدای پایی را در کوچه شنیدم با همه گیجی و بی حالی برخاستم. روی چوکی کهنه و نیمه شکسته استادم و از پنجره به کوچه نگاه کردم. شاید خدا معجزه یی کرده است و زن حاجی کلانتر نیمه ی شب خواب دیده که پسری می زاید و همان نیم نیم شب حلوا بخشی و خیرات را شروع کرده است. بوی حلوای خیالی و نان گرم،گرسنه ترم ساخت. به کوچه نگاه کردم. دختر حاجی را دیدم که با مردی ایستاده و گپ می زد. مرد چهار طرف را نگاه کرد و چیزی به دخترِ حاجی گفت. دختر کمی بیشتر به طرفی مرد نزدیک شد. ...ادامه... |