رسیدن به آسمایی: 01.12.2010 ؛ نشر در آسمایی: 02.12.2010 |
رسیدن به آسمایی: 24.11.2010 ؛ نشر در آسمایی: 25.11.2010 |
رسیدن به آسمایی: 24.11.2010 ؛ نشر در آسمایی: 25.11.2010
|
رسیدن به آسمایی: 22.11.2010 ؛ نشر در آسمایی: 23.11.2010 |
له فرهاد دریا سره دهلمند دکنسرت په اړه څوخبرې.
|
کنسرت فرهاد دریا در هلمند به روایت تصویر
|
ورود به صفحهء نخست شمارهء: 1 ؛ 2 ؛ 3 ؛ 4 ؛ 5 ؛ 6 ؛ 7 ؛ 8 ؛ 9؛ 10 ؛ 12 ؛ 13؛ 14؛ 15 ؛ 16؛ 17؛ 18؛ 19 ؛ 20 ؛ 21 ؛ 22 ؛ 23 ؛ 24 ؛ 25 ؛ 26 ؛ 27 ؛ 28 ؛ 29 ؛ 30 ؛ 31 ؛ 32 ؛ 33 ؛ 34؛ 35 ؛ 36 ؛37 ؛ 38؛39 ; 40 ; 41 ؛ 42 ؛ 43 ؛ 44 ؛ 45؛ 46؛ 47 |
رسیدن به آسمایی: 06.12.2010 ؛ نشر در آسمایی: 07.12.2010 چند شعر از پرتونادری- بر گشت |
تاریخ نگارش:19.09.2010 ؛ نشر در آسمایی: 24.11.2010 یادواره های دوره ی مکتب-2 از کوبیدن «کفر» یوسف تا بوسیدن روی یوسف یوسف از همصنفان دیگر مان متفاوت بود. او سر و صورت و لباس بسیار آراسته تر از دیگران داشت. و اما تفاوت عمده ی یوسف از دیگران در این بود که مادرش امریکایی بود. و ما گاه گاه باعث اذیت وی شده و او را «چوچه ی کافر» خطاب می کردیم. سالیان پستر که ذهنم باز تر شده بود، هر بار که تصویر یوسف را می دیدم و یا شاهد ارتکاب عمل مشابهی از سوی دیگران می شدم......ادامه... |
تاریخ نگارش:12.09.2010 ؛ نشر در آسمایی: 18.11.2010 این سلسله ی یادداشت ها بازتاب دهنده ی خاطراتم از زنده گی خودم و محیطی اجتماعیی است که من در آن زیسته ام. خاطرات دوره ی مکتب یادواره های دوره ی مکتب-1 روزی سید قبادشاه خان شریفی که افسر فرقه قندهار و از دوستان خانواده ی ما بود با عجله وارد خانه ی ما شد. وی در حالی که بسیار عجله داشت، در مورد اوضاع شهر - شورشی که در مخالفت با تصمیم حکومت در مورد رفع حجاب درگرفته بود...متن کامل... |
صفحه ویژه حمید عبیدی در آسمایی
|