26.05.2016

پرتو نادری

 اشک‌هایم را نوشیدم

همه چیز دگرگونه شده بود، به آسمان نگاه کردم جای هرستاره یک گل نرگس روییده بود. سال‌ها چنان سایه‌هایی در تاریکی از من می گریختند، به آن گذشته‌های دور. دهاتی بچه‌یی شده  بودم  با انبوه بچه‌های دیگر که گروه گروه در دامنه تپه‌‌های خیال انگیز با تفنگ‌های زنگ خورده بازی می کردیم. گلوله‌ها در جاغور تفنگ‌ها پوسیده بودند و هیچ کس از تفنگ نمی ترسید. تفنگ‌ها به چوب دست پیرمردان دهکده بدل شده بودند.

درختان چنان هم‌سرایان عاشق با سمفونی بادهای که از دامنۀ سبز کوهستان‌ها می آمدند، سرود خوانان می رقصیدند. قفس‌ها همه  ...ادامه...

21.05.2016

پرتو نادری

اسب شاه بقه ها

از روزگاران قدیم روایت است که چون ماری پیر و ناتوان شد و دگر نتوانست شکاری کند، ناگزیر روزی رفت کنار چشمه‌یی که بقه های زیادی در آن می زیستند و پادشاهی داشتند خرد مند که آینده های دور را می دید.  مار روی سبزه های کنار چشمه  در زیر آفتاب گوارای بهاری درزا کشید. لحظه های چندی نگذشته بود که بقه یی سرود خوانان از چشمه بیرون شد و تا چشم اش به مار افتاد، آن همه سرود در گلویش خشکید، پای  به گریز نهاد تا باشد خود را به چشمه فرو اندازد.  مار که چنین دید  صدا زد که ای بقۀ جوان از من مگریز که دیگر مرا سر دشمنی با شما نیست!

بقه پرسید: اگر ترا با ما سر دشمنی نیست و اگر این جا برای شکار ما نیامده ای، پس برای چه کاری آمده ای ؟...ادامه...

 

18.05.2016

پرتو نادری

درودی و پیامی به استاد لطیف ناظمی

به مناسبت هفتاد ساله گی اش

درود می فرستم به استاد بزرگوار،  استاد لطیف ناظمی و دستان مبارکش را از این فاصلۀ دور، از این سرزمینی که در زیر چتر این دموکراسی اهدایی هنوز بوی خون و باروت می دهد، با گرمی  می  بوسم که سزاوار بوسیدن اند.

 تا یادم می آید در آن روزگار جوانی که چنان عاشقی در میان برگه‌های رنگین مجله‌ها پیوسته به دنبال شعر سرگردان بودم، گاهی این سروده‌های خیال انگیز استاد ناظمی بود که دستان مرا می گرفت و می برد به آن سوی سرزمین های دور و ناشناخته و بعد همه چیز در نظرم مفهوم و رنگ دیگری می یافتند. شعرهایش را چنان می خواندم که گویی...ادامه...

*

صفحهٔ ویژهٔ استاد لطیف ناظمی در آسمایی

01 ماه می 2016

پرتو نادری

سید اسماعیل بلخی شاعر مقاومت، مبارز و رهبر سیاسی

سید اسماعیل بلخی، شخصیت چندین بعدی دارد. بیش از همه عالم دین بود، روشن‌فکر و اندیشه پرداز اسلامی نیز.  شاعر، ادیب و سخن‌وری بود که شور مبارزه  در سر و عشق مبارزه در دل داشت. مقا ومت او تنها مقاومت در شعر نیست، بل‌که خود بخشی از جنبش مقاومت سیاسی و اجتماعی کشور است. با هم‌فکرانی حزب سیاسی می سازد و درهوای برانداختن نظام است.  رسیدن به یک نظام جمهوری استوار بر اصول و عدالت اسلامی، مدینۀ فاضلۀ او را می سازد.

شعرهای او درکلیت بر محور...ادامه...

 

30 اپریل  2016

محمود نظری 

دلته هر سړی من دی

دلته خورد نسته هر سړی دی من

دلته دانه نسته هرسړی دی درمن...بشپړ متن...

 

29 اپریل  2016

سليم شاه 

د لندن د اپریل ادبی غونډه

نن بيا د تېرې اونۍ په څير يكشنبه ده · د زمان اومهال سره هم زموږ لانجه په دې ده چې  نه خو د يكشنبې پر ځای چارشنبه...بشپړ متن...

27 اپریل 2016

عبدالوکیل سو له مل

د پلار زیارت

د پلار د مړینې مې یوه اونۍ تیره شوې وه خو له بده برغه نه توانیدو خاورو ته ېې وسپارو . د دده د وصیت له مخې مو با ید کلی ته وړی وای او پخپله پلارنۍ هدیره کې مو د کلیوالو په بدرګه خاورو ته سپارلی وای خو د کلی هدیره په چاودیدونکو رنګا رنګ توکو ډکه وه .هره ورځ نه یوازې ګڼ څاروی د هغې په لارو او غاړو الوتل بلکې ډیر مړی هم دې چاودنو له قبرونو دباندې راغورځول...بشپړ متن...

Germanasamai

Partaw Naderi and some of his Poems

16.04.2016

هارون یوسفی

آمین!

همه میماند و این خیلِ ... ... نمیماند

دو سه تا اجنبی در قالبِ رهبر نمیماند

من از دزدیِ این غارتگرانِ شهر...ادامه...

01.04.2016 

پرتو نادری

حکومت وحدت ملی

و یک روز بی دروغ

امروز در کاخ ریاست جمهوری اشرف غنی و عبدالله در یک نشست خبری زبان در کام هم کردند و به شهروندان کشور و جهانیان اعلام داشتند که آنان پس از این، دروغ نمی گویند و زبان های شان را مهار می زنند تا دیگر...ادامه...
 

24.03.2016

شهرنوش 

»شرم»؛ کاریکاتور برازنده از تاریخ

»شرم» رمان پسین نوگرایانه ییست که در چارچوب مکتب ریالیزم جادویی و آمیخته با سمبولیزم، گروتسک و طنز سیاه روایت می گردد. عبور از تاریخ، نوستالژی، تببین مفهوم شرم و بی شرمی و تقابل و گاه هماهنگی میان این دو، از شاخصه های این رمان اند که توسط یکی از نویسنده گان جنجال برانگیز معاصر زبان انگلیسی در سال ۱۹۸۳ نبشته شده است.

»شرم»، رمان تاریخی نیست؛ اما نویسنده با بهره گیری از افسانه پردازی جادویی واقعیت، رویا و تاریخ را به هم می آمیزد؛ قضایای تاریخی و روابط مسلط فرهنگی در یک کشور جدید را با استعاره تصویر می کند و گوشه های تاریکی را که عامدانه درج تاریخ نشده اند، با نیروی تخیل و طنز به خواننده گان می نماید و در نتیجه یکی از شاهکارهای ادبیات جهان را می آفریند.

نویسنده در سراسر روایت حضور دارد و با اشراف یک دانای کل قصه یی را تعریف می کند که گویا در قرن چهاردهم و پانزدهم هجری در کشوری که تازه شکل گرفته است و شاید پاکستان است و شاید هم نیست، اتفاق می افتد. او گاهی در انگلستان حضور دارد و رویدادهای قرن بیستم را روایت می نماید و میان قصه های ریالیستی و آدمیان رمانش رابطه برقرار می کند و گاهی هم در حال داوری درباره یکی از شخصیت هایش است. نویسنده «شرم» توانسته که «حضور نویسنده در متن رمان» را که یکی از مولفه های رمان پسین نوگرایانه است، توانمندانه به کار بگیرد.

این رمان روایت تاریخی - استعاری از رویداد هاییست که در اواخر نیمه اول قرن بیستم، جغرافیای شبه قاره هند را تغییر داد و قصه مردمانیست که به خاطر ایدیولوژی دینی از سرزمین اصلی، از تن مادر، از شبه قاره هند، جدا شدند و خواسته و ناخواسته ایدیولوژی را سنگ بنای کشور جدید شان...ادامه...

روش املای زبان دری

صفحه ویژه حمید عبیدی در آسمایی
با بخش نوشتارهای سياسی-اجتماعی؛ ادبی- فرهنگی؛ گفت و شنود ها؛ گالری آثار هنری؛  فوتوگالری...

ورود به صفحه ی نخست شماره ی: 1 ؛  2 ؛ 3 ؛ 4 ؛ 5 ؛ 6 ؛ 7 ؛  8 ؛ 9؛ 10 ؛ 12 ؛ 13؛ 14؛ 15 ؛ 16؛ 17؛ 18؛ 19 ؛  20 ؛ 21 ؛ 22 ؛ 23 ؛ 24 ؛ 25 ؛ 26 ؛ 27 ؛ 28 ؛ 29 ؛ 30  ؛ 31 ؛ 32 ؛ 33 ؛ 34؛ 35 ؛ 36 ؛37  ؛ 38؛39 ; 40 ; 41 ؛ 42 ؛ 43 ؛ 44 ؛ 45؛ 46؛ 47 ؛ 48 ؛ 49 ؛ 50 ؛   51 ؛ 52 ؛ 53 ؛ 54 ؛ 55 ؛ 56 ؛ 57 ؛ 58؛ 59 ؛ 60  ؛ 61؛  62 ؛ 63 ؛ 64؛ 65؛ 66؛ 67؛ 68؛69؛ 70؛  71 ؛ 72؛ 73؛ 74؛ 75 ؛ 76؛ 78؛ 80؛ 81 ، 82 ؛ 83 ؛ 84 ؛ 85؛ 86؛ 87؛ 88 ؛ 89؛ 90 ؛ 91 ؛ 92 ؛ 93 ؛ 94; 95 ; 96 ; 97 ; 98 ; 99; 100 ; 101 ; 102  ; 103; 104 ; 105 ; 106 ; 107 ; 108; 109; 110 ؛111 ; 112; 113; 114

ورود به ویژه نامه ها و صفحات آرشیف آسمایی

 

31.05.2016

غلام حیدر یگانه

خــارك

 قصه ٔ‌کوتاه به مناسبت روز کودک افغانستان 
 

هواي شام تاريكتر شد. از درز ديوار صداي غمناكي مي آمد: «چوروت!... چوروت

 گل آفتـاب پرست كه نزديك ديوار روييده بود، اين صدا را شناخت. صداي «خارك» بود. صداي چوچهء گنجشكي كه در همين دو سه روز ...ادامه...

 

07.05.2016

عبدالوکیل سوله مل

جایی که قدرت در دست جنایتکارانست

اگر تا نیم ساعت دیگر نجات دهنده  ام نمی رسید، خداخبر که جنازه ام حالا در کجا و در کدام قبرستان زیرخاک می بود. بعد از عذاب قبر، آیا جای من در جنت می بود یا دوزخ؟ این حکایت دیروز است. دیروز در همین ساعت قاضی وارد تالارشد و لست درازی از گناهانم را ارایه کرد. از ترس به¬سختی می لرزیدم، مثلی که در زمستان سرد، برهنه در بیرون ایستاده باشم. و مانند این که کسی کارد بر گلویم نهاده باشد، صدایم از حنجره بیرون نمی شد. دنیا در نظرم تیره و تار بود. از نگرانی و هراس، نزدیک بود قلبم بایستد.

دوسیۀ جرایم من بسیار کلان و لستی که هر جرم من در آن درج شده بود خیلی طولانی بود. یک اتهام نسبتی من دزدی بود. مرا داکو و سرکردۀ دزدانِ مشهور مملکت نامیده بودند؛ ولی خوشبختانه...ادامه...

21.05.2016

هارون یوسفی

توتاپ

ما در غم پروژه ی تو تاپ مانده  ایم

سرگرم فیسبوک، به لپتاب مانده ایم

از صبح تا به شام به...ادامه...

از همین قلم :‌

روشنایی

 

30 اپریل  2016

هارون یوسفی

تُف

تف میکنم به وحدتِ ناپایدار تان

تف بر دروغ و حیله و مکر و شعار تان...ادامه...

 

کلیمه داره روپۍ

د عبدالرحمان پژواک اثر د استاد ګل پاچا الفت د سریزی سره

د اثر ټایپ شوی متن

د اثر چاپی بڼه

14.04.2016 

عبدالوکیل سوله مل

له تورتمه روایت دئ لڼدو کیسو ته یوه لنډه کتنه

له تورتمه روایت دئ د هڅا ند ، نوښتګر لیکوال او څیړونکی اکبر کرګر د لنډو کیسو اومه ټولګه ده چې تازه له چا په راوتلې ده . په دې ټولګه کې د دده تر ټولو لنډې کیسې راغلی دي ځکه خو ېې په ۱۱۴مخونو کې پوره ۲۰کیسې ځا یولی دي.

کرګر د افغا نستا ن او په ځا نګړی توګه د پښتو کیسه ایز ادب هغه استا زی دئ چې ځا نته ځا نګړی لار لری او پخپلو ټولو هستونو کې خپل انفرادیت سا تی او پا لی . هغه نه یوازې پخپلو کیسو کې له...بشپړ متن...

24.03.2016

نویسنده : انتون پاولوویچ چخوف
ترجمهٔ هارون یوسفی

سلمانی

صبح است.هنوز ساعت هفت نشده اما دکان کوچک ماکار کوزمیچ سلمانی باز است. صاحب دکان، جوانک بیست و سه ساله، باسر و روی نا شسته و کثیف و پیراهن و پتلون ساده، مشغول مرتب کردن دکان است. گر چه در واقع چیزی برای مرتب کردن وجود ندارد، با آنهم، از زوری که میزند، سر و صورت اش پُر از عرق است. اینجا را صافی میکند و آنجا را با انگشتانش میمالد. در گوشه دیگر، مادر کیکا را با امپلق خود از روی دیوار به زمین سرنگون میکند.
دکانش تنگ و کوچک و کثیف است.
به دیوار های چوبی نا هموارش چند پارچه تکهء فرسوده کوبیده شده. پارچه هاییکه آدم را به فکر پیراهن رنگ و رو رفته گادیران ها می اندازد. 
بین دو پنجره تاریک و گریه آور، دروازه باریک و فرسوده و بالای آن زنگوله سبزِ زنگ زده ای دیده میشود که گاهگاه ، خود به خود و بدون هیچ دلیل خاصی تکان میخورد و جرنگ جرنگ بیمار گونه ای سر میدهد.
کافیست به آیینه ای که به یکی از دیوار ها آویخته شده ، نیم نگاهی بکنید تا قیافه تان به گونه ترحم انگیز، کج و کور شود. در برابر همین آیینه است که ریش مشتری ها را میتراشد و سر شان را اصلاح میکند.
روی میز کوچکی که به اندازه خود ماکار کوزمیچ چرب و کثیف است، همه چیز یافت میشود: شانه های گوناگون،چند تا قیچی و تیغ، یک بوتل آبپاش، یک قوطی پودر، کلونیای بی بو و بی خاصیت.
چیغ زنگوله ای که بالای دروازه است به صدا در می آید و مرد مسن با بالاپوش کوتاه و موزه های نمدی وارد دکان میگردد، شال زنانه ای به دور سر و گردن خود پیچانده است.
او ایوان یگودوف پدر خوانده
...ادامه...

24.03.2016

سليم شاه

د لندن بله ادبي نا سته

نن دهجري شمسي ۱۳۹۵ کال لومړۍ ورځ ده . دلندن آسمان  هم برگ برگ دی. وريځ کله  دلمر له مخې ورکه شي اوکله هم دلمر مخ را ونغاړي . وريځ دملا څادر ته ورته ده  چې په چارچوبۍ کې يې په ولو را ښور کړي نو چې بيا هر څه کوي . خو لنډه دا چې لمر زموږ له ليده پټوي .

د دی ورځې غونډه دليکوال عبدالوکيل سوله مل په کور کې جوړه شوې ده . نن ښايسته زيات ليکوالان ،شاعران ،روښانفکران راغلي دي . . نه يوازې دليکوال اکبر کرگر ددوه اثرو يعنې له ((تورتمه روايت دی)) اودمقالو يوه ټولگه چې ((فرهنگي بحثونه )) دکتابونو مخ کتنه ده . خو دنوی کال يا دکال دلومړۍ ورځې برکت هم په غونډه پروت دی . هر يو دتلويزيونونو اوراديو گانو له لارې له هيواد نه دنوې کال دستوري اونمانځنې اوريدلي دي  . خو په دې کې شک نشته چې په يو بل اوله هيواده ليرې هيواد کې نوی کال نمانځنه هم دغربت ، ياس او نهيلي نه ...بشپړ متن...